ادعای عجیب قاتل: آن زن را کشتم، چون با یکی از دوستان شوهرش ارتباط داشت
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۶۳۹۶۶
مرداد سال ۱۳۹۹ مرد جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن همسرش خبر داد و گفت او برای انجام کاری از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت تلفن همراهش هم خاموش است، همه جا سرزدم، اما کسی از او خبر ندارد.
به گزارش ایران، پس از ثبت این شکایت، مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و با ردیابی تلفن همراه زن جوان پی بردند وی آخرین بار با مردی به نام سهراب تماس گرفته و محدوده آنتندهی تلفنش نیز حوالی قرچک ورامین بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با شناسایی سهراب، پلیس قصد داشت او را بازداشت کند که خودش به اداره آگاهی رفت و به قتل زن جوان اعتراف کرد.
وی در تشریح این ماجرا گفت: من به واسطه دوستم با همسرش آشنا شدم و مراوده کاری داشتیم بعد از مدتی من به او حدود ۲ میلیون تومان بدهکار شدم. میترا مدام پولش را طلب میکرد تا اینکه روز حادثه او را سوار موتورم کردم و به مزرعهای در حوالی قرچک بردم تا با هم حرف بزنیم.
وی افزود: وقتی به مزرعه رسیدیم میترا دوباره پولش را خواست و من از روی عصبانیت چاقویی را از جیبم بیرون آوردم و به سمتش گرفتم. در حالی که بشدت ترسیده بود گفت اصلاً نمیخواهد پولم را بدهی. من را به خانهام برگردان که همان موقع با چاقو دو ضربه به او زدم.
بعد گلویش را فشار دادم تا خفه شد و روی زمین افتاد بعد هم به خانه برگشتم و موضوع را برای یکی از دوستانم تعریف کردم و به این نتیجه رسیدم که خودم را معرفی کنم.
با اطلاعاتی که متهم به پلیس داده بود جسد میترا کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان این سازمان پس از معاینه جسد در گزارشی علت فوت را خفگی ناشی از فشار برناحیه حیاتی گردن و خونریزی شدید اعلام کردند.
با تکمیل تحقیقات برای متهم به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاهدر جلسه محاکمه، پدر و مادر مقتول و همچنین شوهرش به عنوان، ولی قهری دختر ۷ سالهشان برای متهم درخواست قصاص کردند.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی ابراز ندامت کرد.
در پایان جلسه قضات با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و اعتراف صریح متهم و گزارش پزشکی قانونی وی را به قصاص محکوم کردند.
با تأیید این حکم از آنجا که اولیای دم برای اجرای حکم باید مبلغ تفاضل دیه را پرداخت میکردند و با توجه به اینکه توانایی پرداخت این مبلغ را نداشتند پیگیر پرونده نشدند تا اینکه متهم بعد از ۳ سال از قضات خواست وضعیت او را تعیین تکلیف کنند.
به این ترتیب وی برای دومین بار در شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
دومین جلسه دادگاهدر ابتدای این جلسه اولیای دم بر اجرای قصاص تأکید و عنوان کردند: ما نمیتوانیم از خون دخترمان بگذریم، اما وضعیت اقتصادی ما به گونهای نیست که بتوانیم تفاضل دیه را پرداخت کنیم.
در ادامه مرد زندانی به جایگاه رفت و با طرح ادعایی تازه گفت: من با مقتول فقط شراکت کاری داشتم، اما مدتی قبل از قتل متوجه شدم او با یکی از دوستان همسرش ارتباط پنهانی دارد، از این موضوع خیلی ناراحت شدم، غیرتم اجازه نمیداد سکوت کنم، به او تذکر دادم، اما وقتی دیدم توجهی نمیکند به بهانهای او را به آن مزرعه کشاندم و به قتل رساندم.
گفتنی است، با پایان دفاعیات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قتل پلیس جنایت قیمت طلا و ارز قیمت موبایل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۶۳۹۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیبترین بخشش در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد.
به گزارش ایسنا، همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلاآنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز، چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقهای کار کردم، اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاصمتهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاصبا قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا، اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پروندههای قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدممیلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.